۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » برترین ها » پنجمین یادواره
  • شناسه : 4123
  • ۳۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۵
  • 253 بازدید
  • ارسال توسط :
رتبه ی سوم در رشته ی متن ادبی- خانم بیتا صفری از دبیرستان دخترانه ی واحد ۱- دوره دوم- مشهد مقدس

رتبه ی سوم در رشته ی متن ادبی- خانم بیتا صفری از دبیرستان دخترانه ی واحد ۱- دوره دوم- مشهد مقدس

روزها و ماه ها و فصل ها گذشت و هر روز عین دیروز و هر ماه عین ماه قبل با این تفاوت که آسمان نوع بارشش فرق می کرد آن هم تفاوت از آسمان بود نه از من! بعد از شنیدن داستان شهید شدنت بغض گلویم را آزار میداد حتم دارم که اگر دوستانم اینجا […]

روزها و ماه ها و فصل ها گذشت و هر روز عین دیروز و هر ماه عین ماه قبل با این تفاوت که آسمان نوع بارشش فرق می کرد آن هم تفاوت از آسمان بود نه از من! بعد از شنیدن داستان شهید شدنت بغض گلویم را آزار میداد حتم دارم که اگر دوستانم اینجا نبودند زار میزدم برای اینچنین شهید شدنت راستش اینکه یک نفر از این دنیا و حتی فرزندش بگذرد و به فکر آخرتش باشد خیلی سخت است آن صحنه های شهید شدنت را در ذهنم تداعی می کنم باورم نمی شود که یک نفر آنقدر عذاب و زجر بکشه خودم را جای فرزندت می گذارم چه روزهای سختی را طی می کند بی پدر! کسی که اگر با پشتوانه هایش نباشد احساس خالی بودن و پوچ بودن می کنی اما میدانم که یک عمر سرش را بالا می گیرد و هرجا که می رود و می گوید پدرم شهید حججی است چه لحظات پرشوری است که هر لحظه در هر جا که فامیلت را بپرسند بگویی حججی هستم فرزند محسن حججی! راستش وقتی دلم می گیرد دست خودم نیست، نه جمله بندی دارم نه موضوعی که بخواهم برای هر بند تعیین کنم! پس به بزرگواری خودت ببخش! دلم بدجور گرفته است…

وقتی به خوابم آمدی ، زندگیم را تغییر دادم می دانستم شهدا الکی به خواب یک نفر نمی آیند راستش روی حجابم فعلا نتوانستم کاری بکنم شیطان درونی لامصب نمیگذارد به حرف تو بکنم اما از آن موقع سعی کردم هر مانتویی می خرم بلند و گشاد باشد که وقتی دوباره در خوابم آمدی عصبانی نباشی از دستم از اینکه تو را به عنوان دوست صمیمی خودم انتخاب کردم واقعا خوشحالم…!

امیدوارم یک روز منم به پیش تو بیایم رفیق شفیقم راستی یک عذرخواهی بهت بدهکارم! بببخشید با ضمیر(تو) باهات حرف زدم

دلم می خواست صمیمی بودنم با تو را نشان بدم…!

به امید روزی که دوباره تو را در خواب ببینم بلکه از این خواب های پوچ رهایی پیدا کنم!

سلام مرا به حضرت زینب(س) برسان قربان شما و دوستدار همیشگی شما

 

رتبه ی سوم در رشته ی متن ادبی- خانم بیتا صفری از دبیرستان دخترانه ی واحد ۱- دوره دوم- مشهد مقدس

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.