۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » برترین ها » دومین یادواره
  • شناسه : 5548
  • ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۴
  • 240 بازدید
  • ارسال توسط :
رتبه سوم در رشته دلنوشته دوره اول خانم فاطمه قمری از دبیرستان دخترانه دوره اول  شهرستان کاشمر

رتبه سوم در رشته دلنوشته دوره اول خانم فاطمه قمری از دبیرستان دخترانه دوره اول شهرستان کاشمر

بسم الله الرحمن الرحیم و به یاد کسی که از جسدش فقط پلاکی ماند و چند تکه استخوان . پلاکی که برای مادر پیرش یادآور خاطراتی شیرینی بود از پسرش . پسرکی که به مادرش قول داده بود که برگردد. او مادری داشت که در فراق او چشمانش از دست رفتند و یادشان جاودانه ماند […]

بسم الله الرحمن الرحیم

و به یاد کسی که از جسدش فقط پلاکی ماند و چند تکه استخوان . پلاکی که برای مادر پیرش یادآور خاطراتی شیرینی بود از پسرش .

پسرکی که به مادرش قول داده بود که برگردد. او مادری داشت که در فراق او چشمانش از دست رفتند و یادشان جاودانه ماند از دست داده بود . او سالهای طولانی چشم به در دوخته بود که پسرکش که هنوز  نوجوانی بیش نبود برگردد.

سرانجام به او خبر دادند که پسرکش دارد بر می گردد. اشک شوق در چشمانش حلقه زد و آهسته بر گونه هایش لغزید چادری به سر کرد و قاب عکس پسرش را برداشت و به راه افتاد .

تابوت پسرش را با احترام تشیع و در گلزار شهدا به خاک سپردند البته نه جسدی که پیرزن فکرش را می کرد فقط و فقط پلاکی و چند تکه استخوان . اورا به دل خاک سپردند و بر روی سنگ مزارش نوشتند گلی که پر پر شد . مادرش دیگر آرام گرفته بود زیرا شب ها در کنار مزار پسرش شب ها و روز ها را سپری می کرد اما او باز هم چشم به راه پسر دیگرش که هنوز از او خبری نبود سالها گذشت و پیرزن در فراق پسر دیگرش غصه های زیادی خورد سرانجام پیر زن ملکوتی شد پیرزنی که مادر دو فرزند پر پر شده بود .

سال ها گذشت و دیگر از صدای توپ و تانک خبری نبود اما کم کم یادمان رفت که چه اشک ها از گونه های چروکیده مادران لغزید و یادمان رفت که چه چشم ها برای دیدن فرزندانشان به در دوخته شد . یادمان رفت که اینگونه و به چه آسانی بی حجابی را در کشور ی اسلامی رواج دادیم بی حجابی که برای حفظ آن صد ها هزار شهید به ملکوت اعلی پیوست و یادمان رفت که ….

 

رتبه سوم در رشته دلنوشته دوره اول خانم فاطمه قمری از دبیرستان دخترانه دوره اول شهرستان کاشمر

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.