کاروان خسته یک کاروان خسته با یک دل شکسته صد شاخه نام نرگس باز بر دلم نشسته این کاروان خسته چشم انتظار آب است دشمن کنارشان است حرفی به دل نشسته ناگه صدای خسته دل را به غم نشسته گفت پیر مرد رفته دیگر دلم شکسته حرفی نمی توان زد از نام این شهیدان از […]
کاروان خسته
یک کاروان خسته با یک دل شکسته
صد شاخه نام نرگس باز بر دلم نشسته
این کاروان خسته چشم انتظار آب است
دشمن کنارشان است حرفی به دل نشسته
ناگه صدای خسته دل را به غم نشسته
گفت پیر مرد رفته دیگر دلم شکسته
حرفی نمی توان زد از نام این شهیدان
از باغ یاد یاران از عکس آن عزیزان
چیزی نمی توان گفت از بغض خون نشسته
از مادر پریشان از کودک خروشان با یاد آن عزیزان گویی دلم رمیده
ای بغض یاد یاران ،ای گل به خون نشسته
در برف و خاک و باران ،از حرف های رفته ،از درد های کهنه
دل به سفر ببندید با کاروان خسته ،تا نام آن شهیدان پیدا شود
چون مهتاب باشد که باز بینم آن سید خدا را
آن نام آشنا را
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این پایگاه متعلق به موسسه فرهنگی آموزشی امام حسین علیه السلام می باشد.